سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد راستین وعدهی امانت دار. پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی، بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای، حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند و با رحمت خود ما را در زمرهی بندگان نیکوکارت قرار ده.
نبرد میان مؤمنان و کافران ازلی و ابدی است:
برادران مؤمن، در درس پیش از سورهی ابراهیم به این آیه رسیدیم که میفرماید: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ﴾ (و كسانى كه كافر شدند به پيامبرانشان گفتند شما را از سرزمين خودمان بيرون خواهيم كرد مگر اينكه به كيش ما بازگرديد، پس پروردگارشان به آنان وحى كرد كه حتما ستمگران را هلاك خواهيم كرد.)
یعنی نبرد مؤمنان و کافران ازلی، ابدی است و قدیمی است. این کافران که اکثریت نیز هستند و قدرت دارند مؤمنان از جمله پیامبران بزرگوار که آنان را به عبادت خداوند دعوت میکردند، میان بازگشت به آیین آنان یا تبعید از سرزمینشان، مخیر کردند.. ﴿فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ﴾ (پس پروردگارشان به آنان وحى كرد كه حتما ستمگران را هلاك خواهيم كرد.) تنها معبود هستی خدا است و خداوند میفرماید:
﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴾
﴿ موسى به قوم خود گفت: از خدا يارى جوييد و پايدارى ورزيد كه زمين از آن خداست و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد میدهد و فرجام [نيک] براى پرهيزگاران است ﴾
اگر خداوند با شما باشد چه کسی بر علیه شما است؟ و اگر خداوند بر علیه شما باشد چه کسی با شما است؟ اگر خواستی قویترین مردم باشی پس بر خداوند توکل کن که او تو را بس است و بهترین یاور است.
﴿ إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ (51) ﴾
﴿ در حقيقت ما فرستادگان خود و كسانى را که ایمان آوردهاند در زندگى دنيا و روزى كه گواهان برپاى میايستند قطعا يارى مىكنيم ﴾
﴿ إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ (38) ﴾
﴿ قطعا خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند دفاع میكند، زيرا خدا هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد ﴾
﴿ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (88) ﴾
﴿ پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم و مؤمنان را [نيز] چنين نجات میدهيم ﴾
﴿ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ (64) ﴾
﴿ بگو خداست كه شما را از آن [تاريكیها] و از هر اندوهى میرهاند باز شما شرک میورزيد ﴾
بندگان نیک خداوند وارثان زمیناند و این از قوانین ثابت خداوند است:
﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ﴾ (و كسانى كه كافر شدند به پيامبرانشان گفتند: شما را از سرزمين خودمان بيرون خواهيم كرد مگر اينكه به كيش ما بازگرديد. پس پروردگارشان به آنان وحى كرد كه حتما ستمگران را هلاك خواهيم كرد.) واژهی بازگشت در اینجا به این معنا نیست که بودیم و بازخواهیم گشت. بلکه به معنای شدن است. یا به دین ما درآیید و طبق آیین ما باشید یا از سرزمین خود شما را اخراج میکنیم. دیدگاهی دیگر این است که کفار خیال کردند که مؤمنان بر آیین آنان بودهاند و باید به همان آیین پیشین خود بازگردند.
﴿فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ (13) وَلَنُسْكِنَنَّكُمْ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ﴾ (پس پروردگارشان به آنان وحى كرد كه حتما ستمگران را هلاك خواهيم كرد * و قطعا شما را پس از ايشان در آن سرزمين سكونت خواهيم داد. اين براى كسى است كه از ايستادن [در محشر به هنگام حساب] در پيشگاه من بترسد و از تهديدم بيم داشته باشد.) طبیعتا پروردگار ما بر اساس قوانین ثابت خود ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ﴾ (زمین از خداست و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد میدهد.) زمین را بندگان نیک ما به ارث میبرند... ﴿وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ (و عاقبت از آن پرهیزگاران است.) باطل جولانی میدهد سپس فروکش میکند، بنابراین پس از نابودسازی ستمگران ﴿وَلَنُسْكِنَنَّكُمْ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ﴾ (و قطعا شما را پس از ايشان در آن سرزمين سكونت خواهيم داد.)
﴿ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (55) ﴾
﴿ خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند. ﴾
این وعدهی ثابت خدا است.
﴿ وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ (5) وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ (6) ﴾
﴿ و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم * و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناك بودند بنمايانيم ﴾
متکبر لجباز دو صفت همراه کفار:
﴿وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ﴾ (و [پيامبران از خدا] گشايش خواستند و [سرانجام] هر زورگوى لجوجى نوميد شد.) معنای استفتحوا این است که پیامبران گرامی از خداوند طلب فتح کردند. یعنی از خداوند طلب یاری کردند. من مظلومم پس ای پروردگار دین خود را یاری کن.
﴿ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ (10) ﴾
﴿ پس پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس ﴾
استفتاح در اینجا یعنی طلب پیروزی. ﴿وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ﴾ (و [پيامبران از خدا] گشايش خواستند و [سرانجام] هر زورگوى لجوجى نوميد شد.) جبار متکبر نسبت به طاعت خداوند و لجوج پافشار بر سرپیچی و لجاجت و کفر او. جبار لجباز دو صفت همراه همیشگی کافر است. جبار مغرور لجوجی که دست از گناه بر نمیدارد. ﴿خَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ﴾ (و [سرانجام] هر زورگوى لجوجى نوميد شد.) معنای ناامید شد یعنی در تلاش خود ناکام ماند. نتیجهی کارش را دید و به پایان کارهایش رسید.
آب چرکین نوشیدنی کفار در روز قیامت:
﴿وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ (15) مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ﴾ (و [سرانجام] هر زورگوى لجوجى نوميد شد* [آن كس كه] دوزخ پيش روى اوست و به او آبى چركين نوشانده میشود.) زخمها گاهی چرک ترشح میکنند و انسان نمیتواند زشتی، یا پلیدی یا ناپسندی این آب را تصور کند، این آب نوشیده خواهد شد. ﴿وَيُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِيدٍ (16) يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ﴾ ( به او آبى چركين نوشانده میشود. * آن را جرعه جرعه مینوشد و نمىتواند آن را فرو برد و مرگ از هر جانبى به سويش میآيد ولى نمىميرد و عذابى سنگين به دنبال دارد.) یعنی این حالتی بسیار سخت است که عوامل مرگ فراهم شود اما مرگی نباشد. مرگ از این حالت بسیار آرامش بخشتر است. ﴿وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ﴾ (و مرگ از هر جانبى به سويش میآيد ولى نمىميرد و عذابى سنگين به دنبال دارد.)
دستاوردهای بزرگی که کفار به آن مینازند نزد خدا هیچ ارزشی ندارد:
اکنون این آیه شریفه: ﴿مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ﴾ (مثل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند كردارهايشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد.) از حکمتهای شیوای الهی این است که: کافرانی که به پروردگارشان کفر ورزیده خداوند به آنان زندگی میبخشد و تمام نیازهایشان را برآورده میکند. پروردگارشان که آنان را آفریده است. کسی که آنان را به سوی خود فراخوانده است اما آنان به او کفر ورزیدهاند. یعنی از او روی گردان شدهاند. یعنی به شریعت او توجهی نکردهاند، به او روی نیاوردهاند، به سخنان او اعتنایی نکردهاند،ريال از روش او نپرسیدهاند و خلق او به آن اهمیت ندادهاند.
﴿مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ﴾ (مثل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند.) یعنی از او روی گردان شدهاند، سخنان او را پشت گوش انداختهاند، به روی آوردن به او نپرداخته اند، بریدن از او آنان را به وحشت نینداخته است، سخنان او را پشت گوش انداختهاند و تمام اینها را پشت سر نهادهاند: ﴿مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ﴾ ( مثل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند) طبیعتا کارهای ساده یا کارهای ناچیز و یا کارهای بیهوده نزد مردم و خدا اهمیتی ندارند. ولی مقصود از این آیه کارهای بزرگ آنان است. دستاوردهای بزرگی که فکر میکنند بزرگ است. ﴿أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ﴾ ( كردارهايشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد.) بادهایی که طوفان و خاک به راه میاندازد. مشتی از خاکستر در محل وزش باد قرار گیرد کجا میرود؟ متلاشی میشود. پروردگار متعال ما در آیات دیگری میفرماید:
﴿ وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا (23) ﴾
﴿ و به هر گونه كارى كه كردهاند میپردازيم و آن را [چون] گردى پراكنده میسازيم. ﴾
و در آیهای دیگر:
﴿ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ (39) ﴾
﴿ و كسانى كه كفر ورزيدند كارهايشان چون سرابى در زمينى هموار است كه تشنه آن را آبى میپندارد تا چون بدان رسد آن را چيزى نيابد و خدا را نزد خويش يابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زودشمار است ﴾
یعنی این دستاوردهای بزرگی که کفار به آن مینازند نزد خداوند هیچ جایگاه و ارزشی ندارد و صاحبانشان را در روز قیامت سعادتمند نمیکند. آن را میجویند اما نمییابند.
اگر دانش آموزی یک امتحان شفاهی بدهد و یک سؤال دقیق برایش طرح شود و او پاسخی ندهد بسیار آشفته میشود. سرنوشتش در موفقیت مورد تهدید است. یادش میآید که دیشب غذای خوبی خورده و ساعتهای زیادی را در آماده کردن آن صرف کرده است. آیا این کاری که برای این غذای لذیذ انجام داده است، صرف وقت گرانبهایش در آماده کردن این غذا، آیا این کار که دیشب انجام داده میتواند او را از این آشفتگی بیرون آورد؟ نمیتواند. کارهای این کفار در نظر مردم بزرگ است. فرعونیان که اهرامها را بر پا کردند کجایند؟ ارزش این دستاورد بزرگ چقدر است، اگر صاحب آن خواسته باشد به خاطر کارهای بد خود مجازات شود؟
کارهای ساختمانی بزرگی را مردم انجام دادهاند. دیوارهای چین ضرب المثل شده است. آثار انباط، آثار تدمریها، باشگاههایی که رومیها بر پا کردند، کجاست اینها؟ و آنان کجایند؟ ﴿أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ﴾ (كارهايشان چون سرابى در زمينى هموار است.) ﴿كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ﴾ ( كردارهايشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد.) ناپلئون تمام اورپا را اشغال کرد و به دل روسیه نفوذ کرد، سپس بازگشت و در جزیرهای در دریای مدیترانه اسیر شد. این کارها کجا هستند؟ کارهای ساخت و ساز و کارهای هنری، آنان که نمایشنامههای زیادی از خود بر جای گذاشتهاند و کسانی که داستانهای زیبایی از خود برجای گذاشتهاند اکنون کجایند؟ این در دنیا میماند و آنان میروند تا نتیجهی اعمالشان را ببیند. کسی که کشتی تفریحی بزرگی دارد و برخی از جزایر را در سواحل آفریقا در اختیار دارد کجاست؟ مرده است.
﴿أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ﴾ (كردارهايشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد.) این کشورهای صنعتی که صنایع پیشرفتهای را برای مردم به ارمغان میآورند. وقتی که صاحبان این کارخانهها بمیرند کجا میروند؟ ارزش این کارها چیست؟ در دنیا مانده و تمام شده است.
هر کاری که برای امت سودی نداشته باشد در آخرت ارزشی ندارد:
پروردگار متعال میفرماید: تو در دنیا یک وظیفهی مهمی داری و اگر این وظیفه را از دست دهی زیان شدیدی خواهی دید:
﴿ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (103) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا (104) ﴾
﴿ بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم* [آنان] كسانى هستند كه تلاششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود میپندارند كه كار خوب انجام میدهند. ﴾
زیان بارترین کار. نوبل باروت را اختراع کرد و پس از آن که بارود را اختراع کرد احساس کرد چیزی اختراع کرده که به انسان زیان میرساند. چه انسانهایی که در سراسر زمین کشته شدهاند؟ چقدر بی گناه کشته شدهاند؟ چند کودک؟ چند زن مرده و به خاطر این اختراعی که نوبل انجام داده از بین رفته است؟ آیا این یک دستاورد بزرگ نامیده میشود؟ ﴿أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ﴾ (كردارهايشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد.) دو هفته پیش مقالهای از یک نویسنده خواندم که آن را ارسال کرده و مرده بود. آخرین مقالهای بود که به یکی از مجلات ارسال کرده بود. مقالهای طولانی دربارهی مردمانی که بر روی آتش راه میروند. ارزش این کار چیست؟ اگر انسان تمرین کند روی آتش راه برود، چه کرده است؟ برای انسانیت چه کرده است؟ این سخنی بسیار ظریف است. دوست دارم بگویم: کارهای بیهوده، نه نزد خداوند و نه نزد مردم جایگاهی ندارد، ولی کارهایی که در مقیاس دنیا بسیار بزرگ است اگر به انسان سودی نرساند در آخرت ارزشی ندارد. یعنی هر کاری که در آن سود، هدایت، برآوردن نیازها و خوشبخت کردن مردم نباشد و به برقراری عدالت و گسترش خوبیها در میان آنان نینجامد و هر کاری که به سود امت نباشد این کار در آخرت ارزشی ندارد. ﴿أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ﴾ (كردارهايشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد.) پس کارهای بیهوده ارزشی ندارد. کارهای بزرگ اگر به امت سودی نرساند در آخرت بی ارزش است.
کارهای کافر برای شهرت، و ثروت است:
برخی از کارهایی که به برخی افراد سود میرسانند، هزینهی بسیار زیادی دارند که آنها را تبدیل به کالایی کرده که صاحبش فقط به خاطر سود فراوان آن را انجام میدهد و کسی که خداوند را نمیشناسد کارهایی انجام میدهد که به نظر انسانیت میرسد، اما هدف او از انجام آنها شهرت و نام نیک است و میخواهد ستارهاش در آسمان شهرت درخشان باشد، بنابراین آن اعمالی که خالص برای خداوند نباشد و به امت سودی نرساند. ﴿كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ﴾ ( كردارهايشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد.) هر انسانی عملی دارد که کارش بررسی میشود. نخست نیتش از کار بررسی میشود که با چه نیتی این کار را انجام داده است؟ به خاطر مال؟ به خاطر سود؟ به خاطر تعریف و تمجید؟ به خاطر مقام؟ به خاطر شکوه؟ یا به خاطر خشنودی خداوند؟ خداوندا تو مقصودم و خشنودی ات هدف من است.
هدفشان بهشت برین و حور زیبا و خیمههای بهشتی نیست.
تنها دیدار خداوند را در دل دارند و این خواستهی این گروه نیک کردار است.
***
به خدا سوگند بسیار در این آیه تامل کردم. کارهای بسیار بزرگی که دهها سال به خاطر آنها کار کردهاند و به خاطر آنها میلیاردها هزار لیره پرداخت شده است، سرانجام: ﴿كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ﴾ (كردارهايشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد.)
کسی که در کشاورزی، صنعت یا تجارت موفق شده و سودهای فراوانی اندوخته است. در شکوه و رفاه شگفتی زیسته است. در روز قیامت خداوند به او میگوید: به خاطر من چه کردی؟ به خاطر این زندگی ابدی چه کردی؟ چه خدمتی به بندگان کردی؟ چه چیزی به آنان دادی؟ میگوید: پروردگارا، این کار را کردم و سود فراوانی در برابر آن گرفتم. مردم را زحمت داد. به خاطر من چه کردی؟ آیا به آنان رحم کردی؟ آیا انصاف را رعایت کردی؟ آیا آنان را احترام کردی؟ آیا دلت به خاطر اندوه آنان سوخت یا به تنهایی زیستی؟ اینها همه روز قیامت خواهد بود. پس نتیجه بسیار خطرناک است. انسان به مظهر عمل نگاه نمیکند. پشیمانترین انسان در روز قیامت عالمی است که مردم با علم او وارد بهشت شده و خودش با علم خود وارد جهنم گشته است. او را روز قیامت میبینند و میگویند: آیا فلانی نیستی؟ میگوید: آری. چه چیزی باعث شد به جهنم بیایی؟ میگوید:
(( قِيلَ لِأُسَامَةَ: لو أتَيْتَ فُلَانًا فَكَلَّمْتَهُ، قالَ: إنَّكُمْ لَتُرَوْنَ أنِّي لا أُكَلِّمُهُ إلَّا أُسْمِعُكُمْ، إنِّي أُكَلِّمُهُ في السِّرِّ دُونَ أنْ أفْتَحَ بَابًا لا أكُونُ أوَّلَ مَن فَتَحَهُ، ولَا أقُولُ لِرَجُلٍ أنْ كانَ عَلَيَّ أمِيرًا: إنَّه خَيْرُ النَّاسِ، بَعْدَ شَيءٍ سَمِعْتُهُ مِن رَسولِ اللَّهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّمَ، قالوا: وما سَمِعْتَهُ يقولُ؟ قالَ: سَمِعْتُهُ يقولُ: يُجَاءُ بالرَّجُلِ يَومَ القِيَامَةِ فيُلْقَى في النَّارِ، فَتَنْدَلِقُ أقْتَابُهُ في النَّارِ، فَيَدُورُ كما يَدُورُ الحِمَارُ برَحَاهُ، فَيَجْتَمِعُ أهْلُ النَّارِ عليه فيَقولونَ: أيْ فُلَانُ، ما شَأْنُكَ؟ أليسَ كُنْتَ تَأْمُرُنَا بالمَعروفِ وتَنْهَانَا عَنِ المُنْكَرِ؟ قَالَ:كُنْتُ آمُرُكُمْ بالمَعروفِ ولَا آتِيهِ، وأَنْهَاكُمْ عَنِ المُنْكَرِ وآتِيهِ. ))
(( به اسامه گفته شد: کاش پیش فلانى (عثمان بن عفان) مىرفتی و دربارهی فتنه با او صحبت مىکردى. اسامه گفت: فکر مىکنید که باید حتماً با حضور شما با او صحبت کنم، ولى من تنهایى و پنهانى با او بحث مىکنم و نمىخواهم اوّل کسى باشم که آتش فتنه را روشن مىسازد، چون حدیثى را از پیامبر ﷺ شنیدهام و بعد از آن حاضر نیستم به کسى که امیر من است و بهترین انسانها است، چیزى بگویم. گفتند: چه حدیثى از ایشان شنیدهای. گفت: شنیدم که میفرماید: در روز قیامت شخصى را مىآورند و او را در آتش دوزخ مىاندازند و رودههایش بیرون مىآید و به آتش مىچسبد و به دور خود مىچرخد، همانگونه که الاغ دور آسیاب مىچرخد. دوزخیان به دور او جمع مىشوند و به او مىگویند: چرا به چنین عذابى گرفتار شدهاى؟ مگر در دنیا به ما دستور نمىدادى که کارهاى نیک را انجام دهیم و از کارهاى بد پرهیز نماییم؟ مىگوید: من به شما دستور دادم که کارهاى نیک انجام دهید، ولى خودم از انجام آنها خوددارى مىکردم و شما را از کارهاى بد برحذر مىداشتم، ولى خودم از آنها دورى نمىکردم. ))
مسأله عمل از مهمترین مسائل انسان است:
مسألهی عمل از مهمترین مسائل انسان است. هر یک از ما اعمالی دارد. اگر بدکار باشد، بد است و این کارهایش محاسبه خواهد شد. اما مسأله این است که اگر نیکوکار باشد حتی کار نیک نیاز به اخلاص برای خدا دارد.
(( مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ لِيُبَاهِيَ بِهِ الْعُلَمَاءَ، وَيُجَارِيَ بِهِ السُّفَهَاءَ، وَيَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ جَهَنَّمَ ))
(( هر كس علم جويد تا بر علما مباهات بورزد يا با سبک مغزان ستیز کند يا مردم را متوجه خود كند خداوند او را وارد جهنم میکند ))
[ شعيب ارناؤوط. منبع: تخريج المسند شعيب سند آن بسیار ضعیف است ]
ابوهریره میگوید: از رسول خدا ﷺ شنیدم که میفرمود:
(( إِنَّ أَوَّلَ النَّاسِ يُقْضَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَيْهِ رَجُلٌ اسْتُشْهِدَ، فَأُتِيَ بِهِ، فَعَرَّفَهُ نِعَمَهُ، فَعَرَفَهَا، قَالَ: فَمَا عَمِلْتَ فِيهَا؟ قَالَ: قَاتَلْتُ فِيكَ حَتَّى اسْتُشْهِدْتُ، قَالَ: كَذَبْتَ، وَلَكِنَّكَ قَاتَلْتَ لِأَنْ يُقَالَ: جَرِيءٌ، فَقَدْ، قِيلَ: ثُمَّ أُمِرَ بِهِ فَسُحِبَ عَلَى وَجْهِهِ حَتَّى أُلْقِيَ فِي النَّارِ، وَرَجُلٌ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ، وَعَلَّمَهُ، وَقَرَأَ الْقُرْآنَ، فَأُتِيَ بِهِ فَعَرَّفَهُ نِعَمَهُ، فَعَرَفَهَا، قَالَ: فَمَا عَمِلْتَ فِيهَا؟ قَالَ: تَعَلَّمْتُ الْعِلْمَ، وَعَلَّمْتُهُ، وَقَرَأْتُ فِيكَ الْقُرْآنَ، قَالَ: كَذَبْتَ، وَلَكِنَّكَ تَعَلَّمْتَ الْعِلْمَ لِيُقَالَ: عَالِمٌ، وَقَرَأْتَ الْقُرْآنَ لِيُقَالَ: هُوَ قَارِئٌ، فَقَدْ قِيلَ، ثُمَّ أُمِرَ بِهِ فَسُحِبَ عَلَى وَجْهِهِ حَتَّى أُلْقِيَ فِي النَّارِ، وَرَجُلٌ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ، وَأَعْطَاهُ مِنْ أَصْنَافِ الْمَالِ كُلِّهِ، فَأُتِيَ بِهِ فَعَرَّفَهُ نِعَمَهُ فَعَرَفَهَا، قَالَ: فَمَا عَمِلْتَ فِيهَا؟ قَالَ: مَا تَرَكْتُ مِنْ سَبِيلٍ تُحِبُّ أَنْ يُنْفَقَ فِيهَا إِلَّا أَنْفَقْتُ فِيهَا لَكَ، قَالَ: كَذَبْتَ، وَلَكِنَّكَ فَعَلْتَ لِيُقَالَ: هُوَ جَوَادٌ، فَقَدْ قِيلَ، ثُمَّ أُمِرَ بِهِ فَسُحِبَ عَلَى وَجْهِهِ، ثُمَّ أُلْقِيَ فِي النَّارِ ))
(( اولین کسی که در روز قیامت بر او حکم میشود، مردیست که شهیده شده و آورده میشود و نعمتهای خود را به او میشناساند و او هم آنها را میشناسد. میفرماید: در برابر آنها چه کردی؟ میگوید: در راه تو جنگیدم تا شهید شدم. میفرماید: دروغ گفتی ولی جنگیدی تا گفته شود که او با جرأت است و گفته شد، پس در مورد وی دستور صادر شده و وی برویش کشانده شده به دوزخ انداخته میشود. همچنین مردی که علم آموخته و تعلیمش داده و قرآن خوانده و او آورده میشود و نعمتهایش را به او میشناساند و او هم میشناسد و میفرماید: در برابر آن چه کردی؟ میگوید: علم آموختم و آن را تعلیم دادم و برای رضایت قرآن خواندم. میفرماید: دروغ گفتی، اما علم آموختی تا گفته شود که عالمی و قرآن خواندی تا گفته شود، قاری هستی و گفته شد. سپس در مورد وی دستور داده میشود و او برویش کشانده شده و به دوزخ انداخته میشود. همچنین مردی که خداوند به وی روزیی فراخ داده و از انواع مال به وی ارزانی داشته است و آورده میشود و او را به آن میشناساند و او هم میشناسد. میفرماید: در برابر آن چه کردی؟ میگوید: هیچ راهی را که دوست داشتی در آن خرج شود، نگذاشتم، مگر اینکه در آن برای رضایت خرج کردم. میفرماید: دروغ گفتی! ولی این کار را کردی تا گفته شود که جواد و بخشنده است و گفته شد و در مورد وی دستور صادر شده و برویش کشیده شده تا به دوزخ انداخته میشود ))
اکنون سخن از کارهای نیک است. کارهای بد حکمشان معلوم است. انسان به خاطر آنها بازخواست خواهد شد. کارهایی که برای انسان خوب به نظر میرسد، نیت پشت آن چه بوده است؟ انگیزههای آن چه بوده است؟ بنابرین خداوند میفرماید: ﴿مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ﴾ (مثل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند اعمالشان به خاكسترى میماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد و از آنچه به دست آوردهاند هيچ [بهرهاى] نمىتوانند ببرند.) این در صورتی است کارها نیک باشد، اگر بد باشد:
ابن عمر به روایت از پیامبر ﷺ میگوید:
(( دَخَلَتِ امْرَأَةٌ النَّارَ فِي هِرَّةٍ رَبَطَتْهَا فَلَمْ تُطْعِمْهَا، وَلَمْ تَدَعْهَا تَأْكُلُ مِنْ خَشَاشِ الأَرْضِ ))
(( زنی به خاطر گربهای که آن را بسته بود و به آن غذا نداد و نگذاشت از آشغالهای زمین بخورد، وارد جهنم شد ))
﴿ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ (7) وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (8) ﴾
﴿ پس هر كس هموزن ذرهاى نيكى كند [نتيجهی] آن را خواهد ديد * و هر كه هموزن ذرهاى بدى كند [نتيجهی] آن را خواهد ديد
زلزله ﴾
ارزش عمل به دو چیز بستگی دارد:
برادران گرامی، عمل مرکب شما به سوی خداوند است، قبر صندوق عمل است و ارزش عمل از دو چیز نتیجه میگیرد: اینکه برای عموم سود داشته باشد و دوم اینکه نیت آن خالص برای خدا باشد. حتی در کارهای نیک نیز انحراف وجود دارد. گاهی انسان علم میآموزد تا به او عالم گفته شود. گاهی انسان به مردم خدمت میکند تا ستایش، تشویق و تعریفشان را کسب کند. در اینجا نیتها آلوده است، بنابراین کارهای بیهوده، بیهوده است و کارهای بزرگ مشروط به دو شرط است: به مردم سود برساند و انجام دهنده فقط به خاطر تقرب به خدا آن را انجام دهد. دعای عارفان خدا چنین است: «خداوندا، تو مقصود منی و خشنودی تو خواستهام.»
کار برای دنیا با مرگ پایان میپذیرد:
﴿لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ﴾ (آنان (=رياكاران) نيز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهاى نمىبرند.) یعنی این عمل به خاطر اینکه ارزشمند نبوده است، به خاطر اینکه به مردم سود نرسانده است، به خاطر اینکه بیهوده بوده است، به خاطر اینکه برای دنیا بوده است، به خاطر اینکه با مرگ پایان یافته است و یا به خاطر اینکه نیت صاحب آن خالص برای خدا نبوده است. روز قیامت این عمل را میجوید ولی آن را نمییابد و اگر آن را بیابد نمیتواند با آن نزد خداوند برود. آن را نمییابد. اگر بیابد نیتش بد بوده است، بنابراین آن را از بین برده است، تأثیرش از بین رفته، عملش باطل شده، ارزش آن از بین رفته و جایگاه وی را نابود کرده است. ﴿لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ﴾ ( آنان (=رياكاران) نيز از آنچه به دست آورده اند، بهره اى نمىبرند.) ولی این عمل شما را بسیار زحمت داده و ثروت زیادی برده است، اما روز قیامت میآید و آن را نمییابد. اگر هم بیابد نیتش بد بوده است، پس آن را از بین برده، ارزش آن را نابود ساخته و آن را در ردیف کارهای بد قرار داده است.
خداوند هر چیزی را به حق آفریده است:
﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ﴾ (آیا ندیدی که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید.) کلمهی (آیا ندیدی) یعنی این آیه در معرض دید همگان و در دسترس آنان است. (آیا ندیدی)، گاهی به کسی میگویم: آیا ندیدی که خورشید درخشان است؟ آیا این سخن دربارهی شب گفته میشود؟ آیا این سخن دربارهی شب درست است؟ آیا این سخن به یک نابینا درست است؟ تا زمانی که این شخص دو چشم داشته باشد و تا زمانی که خورشید در دل آسمان بتابد اگر در این صورت به او بگویم: آیا ندیدی که خورشید تابان است. پس معنای سخنم این است که آیا ندیدی خورشید درخشان است. یعنی خورشید درخشان است و میتواند آن را ببیند. پس پروردگارمان میفرماید:
﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ﴾ (آیا ندیدی که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید.) یعنی زمین به حق آفریده شده است و اندازهاش میزان جاذبهاش را تعیین میکند. ما در ماه شش برابر کمتر وزن داریم و اگر در سیارهای دیگر باشیم وزن انسان پنج هزار کیلو میشود. اما اندازهی زمین بسیار مناسب است. اندازهی خشکی به دریا مناسب است. ترکیب هوا مناسب است. لایهی اوزون که از پرتوهای کشنده جلوگیری میکند نیز متناسب است. حواس ما در زمین آستانهای دارد. این آستانه مناسب است..
﴿ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ (49) ﴾
﴿ ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم ﴾
یعنی هر چیزی بسیار حکمت انگیز است. هدف هر چیز بیانگر ظرافت آن است و امکان ندارد از این بهتر باشد. خوراک ما، نوشیدنی ما، گیاهی که پیرامون ما است، ساختار خانواده، ساختار دانهها و هر ساختاری که چشمانتان میبیند بدیعترین چیزی است که میتواند باشد. گاهی عدسی را حرکت میدهی تا تصویر واضحتر شود. این موقعیت دقیق حق است. اگر مکان عدسی را تغییر دهید تصویر کدر میشود و اگر آن را نزدیک تر یا دورتر کنید چنین میشود. در این مکان دقیق، بسیار متناسب است. میگوییم: این مکان درست آن است. یعنی تصویر کاملا واضحی میدهد. هر چیزی که خداوند آفریده از ریز و درشت مخلوقات و از با ارزش و بی ارزش آن، موقعیت آن را کامل نموده و درست است. یعنی همه چیز. یعنی همه چیز حتی اگر ویژگیهای فیزیکی یا شیمیاییاش تغییر کند. اگر آهنگ زنگ نمیزد درست نبود. زنگ زدن آهن درست است. زنگ نزدن طلا درست است. نرم بودن سرب درست است. نسبتهای ثابت هوا درست است. قدرت چشم در بینایی درست است. چشم عقاب هشتاد برابر قوی تر است. این درست است. هر چیزی که خداوند آفریده درست است. معنای درست است یعنی کامل است. با حکمت والا و با میزان درست و با توانایی عزیز دانا و معنای درست است یعنی زیباتر از این امکان ندارد. ﴿آیا ندیدی﴾ اگر این آب مانند سایر عناصر زمین سرد شود، یخ میزد و اگر یخ بزند حجم آن کم میشود و تراکم آن زیاد میشود. اگر این پدیدهی ایجاد شده در تمام عناصر زمین در آب بود ما در اینجا نبودیم و در روی زمین انسانی وجود نداشت. آب اگر یخ بزند و اندازهاش کم شود و تراکمش افزایش یابد و در عمق دریاها فرو رود به این معنا است که این دریاها از بالا تا پایین یخ میزند و اگر یخ بزند بخار از بین میرود و اگر بخار نباشد بارانها از بین میروند، گیاهی وجود ندارد، حیوانات میمیرند و انسان میمیرد و این آب را اگر سرد کنید از درجه سی و چهل به چهار درجه بالای صفر میرسد و در این درجه تحولی عجیب در آب پدید میآید. ویژگیهایش بر عکس میشود. اگر آن را سرد کنی حجمش زیاد میشود و اگر حجم آن افزایش یابد تراکمش کمتر میشود و اگر تراکم آن کم شود روی آب شناور میشود. دریاهای یخ زده شمالی فقط سطح آن یخ میزند، اما عمق دریاها گرم است و ماهیها در آن این طرف و آن طرف میروند. یخ زدن آب نیز درست است.
خداوند در همین چشم مادهی ضد یخی قرار داده است. اگر به فنلاند، یا آلاسکا و یا قطب شمال بروید سرما از هفتاد درجه زیر صفر نیز بیشتر است. چه میشود؟ احساس سرمای شدید میکنید. باید یک کاپشن ضخیم بپوشید، دستکشهای پشمی و کلاهی بر سر گذارید، بینی را محافظت کنید و چشمها باقی میماند. آیا میتوانی آن را با چیزی پشمی بپوشانید؟ چگونه راه را پیدا کنید؟ باید چشمها مستقیم رو به هوای آزاد بمانند. اگر این مادهی ضد یخ در آن نبود معنایش این بود که هر انسانی که حرارت در کشورش، در خانهاش، یا در محیطش زیر صفر میرفت آب چشمش یخ میزد و نابینا میشد، پس این مادهای که خداوند آن را در چشم قرار داده و مانع یخ زدگی میشود، به جا و درست است.
دید انسان محدود است. اگر همه چیز را مانند میکروسکوپ میدیدید نمیتوانستید لیوان آب را بنوشید. موجودات، باکتریها، کرمها، آنزیمها را میدیدید و خودتان را از نوشیدن آب منع میکردید. پس اندازهی بینایی نیز به جا و به حق است.
اگر این گوش بیش از این بشنود شب نمیتواند بخوابد و صدای برخورد هوا با جسم خودت را میشنوی. اگر امواج صوتی کاهش نیابد زندگی بر روی زمین امکان ندارد. صدای کارخانهها در سراسر زمین در گوش شما خواهد بود. صدای موجهای خروشان در دریاهای روی زمین، در گوش شما خواهد بود. اما این صداها به لطف خداوند از سی، چهل و پنجاه متری کاهش مییابد و از بین میرود. بنابراین درست و به جا است. صدای این موجها درست و به جا کاهش پیدا میکند. به خداوند یکتا سوگند اگر هزاران کتاب دربارهی این آیه بنویسیم کافی نخواهد بود. هر چیزی که با چشم میبینی به جا و درست است. هر چیزی که چشم شما به آن میافتد به جا و به حق است. این پشهای که اگر دستت به آن بخورد میمیرد. آیا میدانی که این پشهای که کشتی چه دارد؟ یک دستگاه رادار دارد. اگر روی بالش خوابیده باشی و به شدت تاریک باشد، از سقف اتاق مستقیم روی پیشانی شما میآید بدون آنکه هدف را اشتباه بگیرد. در تاریکی محض دستگاه آزمایش خون دارد. آزمایش میکند که آیا این خون مناسب او است یا نه. دو برادر روی یک بستر میخوابند. یکی از آن دو بر میخیزد و در طول شب پشه او را نیش میزند. دیگری بر میخیزد و هیچ اتفاقی نمیافتد. این چه توضیحی دارد؟ این پشه دستگاه آزمایش خون دارد. اگر روی پوست بنشیند آن مکان را بی حس میکند. دستگاه بی حس کننده تا پیش از خون گرفتن آن را نکشید. و خون برای همسری که او را برای مکیدنش کمک نمیکند. مادهای برای رقیق کردن خون ترشح میکند. یک دستگاه رادار، یک دستگاه آزمایش خون، یک دستگاه بی حسی، و یک دستگاه رقیق سازی. بالهای پشه در یک ثانیه چهارهزار بار بالا و پایین میشود و اینجاست که صدایش تبدیل به وزوز میشود و تو میشنوی و این پشه سه قلب دارد: یک قلب مرکزی و یک قلب برای هر بال و وقتی پشه روی سطحی نرم میایستد مهارهایی دارد که با تخلیه هوا میایستد. و وقتی بر روی سطح زبری میایستد چنگالهایی دارد که او را بر ایستادن در مکان سخت کمک میکند.
﴿ إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ (26) ﴾
﴿ خداى را از اينكه به پشهاى يا فروتر [يا فراتر] از آن مثل زند شرم نيايد، پس كسانى كه ايمان آوردهاند میدانند كه آن [مثل] از جانب پروردگارشان به جاست ولى كسانى كه به كفر گراييدهاند میگويند خدا از اين مثل چه قصد داشته است؟ [خدا] بسيارى را با آن گمراه و بسيارى را با آن راهنمايى میكند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمىكند ﴾
خداوند آن را در قرآن یاد کرده است:
﴿ هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (11) ﴾
﴿ اين خلق خداست [اينک] به من نشان دهيد كسانى كه غير از اويند چه آفريدهاند [هيچ] بلكه ستمگران در گمراهى آشكارند ﴾
﴿ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ (3) ﴾
﴿ همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد و در آفرينش آن [خداى] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى] نمىبينى باز بنگر آيا خلل [و نقصانى] میبينى؟ ﴾
برادران مؤمن، سخن حقی است. به خداوند یگانه سوگند که سالها میگذرد و هنوز از آن سخن گفته میشود. حق است. اگر این ناخن حس داشت به کجا میرفتی برادر؟ به خدا سوگند بیمارستان بی حس کننده استفاده میکرد تا ناخنهایم را بگیرم. تنها راه حل همین بود. به کجا میروی؟ به بیمارستان. چرا؟ برای بی حس کردن و کوتاه کردن موهایم. اگر مو حس میداشت یا ناخن اعصاب میداشت... این آفرینش به جا و به حق است.
اگر موی بینی در دهان بود این درست نبود. اگر چشم روی پیشانی بود تنها یک در هزار از کوری نجات مییافت. اما در یک دژ محکم است. چشم در حدقه است و مغز به عنوان مهمترین عضو انسان در جمجمه است و میان مغز و استخوان مایعی برای دفع ضربات است و جمجمه مفصلهای ثابتی دارد به شکل خط شکسته که این مفصلهای ثابت زمانی که کودک روی زمین بیفتند این فاصلههای میانی ضربه را میگیرد. حق است. قلب در میان قفسهی سینه در جای خود است. نخاع در میان ستون فقرات و رحم در میان لگن و مهمترین کارخانه در انسان کارخانه گلبولهای قرمز در درون مغز استخوان در جای خود قرار دارد. این آیه اگر سالها بگذرد توضیح آن تمام نمیشود. و این حق و در جای خود است.
اندیشیدن برای شناخت خداوند:
بیندیش. علم یک حرف است و تکرار هزار تا است. اما تو در این هستی گذر میکنی. این هندوانهای که میخوری چگونه آن را میچینیم؟ آیا صاحب مزرعه را وادار میکنیم که این هندوانه را بگیرد و آن را ورانداز کند و ضربهای به آن بزند تا ببیند رسیده است یا خیر؟ رشته پیوند گیاه به اصل آن به شکل حلزون است و اگر رسیده باشد آن رشته خشک است و اگر کال باشد آن رشته تر و تازه است. این حق و به جا است. خداوند میفرماید:
﴿ وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ (16) ﴾
﴿ و نشانههايى [ديگر نيز قرار داد] و آنان به وسيلهی ستاره [قطبى] راهيابى مىكنند ﴾
اگر موسم میوهها در تابستان، گیلاس، زردآلو، سیب، گلابی، هلو و توت در یک روز برسد چه میکنیم؟ چگونه این میوهها را بچینیم؟ چگونه از آنها نگهداری کنیم. چگونه بازاریابی کنیم. چگونه آنها را بفروشیم؟ چگونه مصرف کنیم؟ محال است. هر دو یا سه هفته یک موسم است. اول گیلاس، پس از آن زرد آلو، پس از آن هلو، گلابی، و سیب، یعنی در چهار ماه سپس انگور و پیش از آن زیتون. این محصولات و این میوهها در بازههای زمانی طولانی پخش شدهاند. این به حق و به جا است. یک میوه اگر در یک روز برسد آیا در یک روز صد کیلو زردآلو را میخوریم؟ این میوه را در یک ماه میخوریم. در هر روز دو کیلو. این منطقی است. این میوه به تدریج میرسد.
یک نفر به من گفت: من مزرعهی هندوانهای را کشت کردم. میگوید: به خدا سوگند هر نود بار از آن چیدم. هر روز یک بار. یعنی هر روز یک کامیون بار میشد. این محصول را چه کسی به تدریج رسانده است؟
اگر گندم به تدریج میرسید این بیهوده بود. هر خوشه را میگرفتی ببینی رسیده است یا نه و این یک فرایند خودکشی میشد. اما محصولات در یک روز میرسد و در یک روز درو میشود. این حق و به جا است. ساقهی این خوشهها یک غذای اساسی برای حیوان است. برای حیوان هر علفی بخری باز هم کاه بهترین علف برای حیوان است. چه کسی محصول این گیاه را برای انسان و ساق آن را برای حیوان قرار داده است؟ این حق و به جا است.
این درخت که الوارهای بلندش را به عنوان پل استفاده میکنیم. میگوید: ریشهاش لیفی است. ریشههای اندکی دارد زیرا این درخت کاشته میشود تا کنده شود. تا از چوب آن استفاده شود. اما درختان زیتون، درختان میوه که عمر طولانی دارند ریشههای آنها تا اعماق زمین میروند. این حق و به جا است.
برادران گرامی، بیندیشید، این اندیشهای که خداوند به ما بخشیده است و این هستی شگفت انگیزی که خداوند به ما لطف کرده است به این خاطر است که او را با آن بشناسیم نه این که مانند چارپایان بخوریم...
﴿ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ (12) ﴾
﴿ خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند در باغهايى كه از زير [درختان] آنها نهرها روان است در مىآورد و [حال آنكه] كسانى كه كافر شدهاند [در ظاهر] بهره میبرند و همان گونه كه چارپايان میخورند میخورند و[لى] جايگاه آنها آتش است ﴾
آیهی زیر قدرت خداوند را در برانگیختن انسان پس از مرگ ثابت می کند:
﴿أَلَمْ تَرَ﴾ ای انسان آیا هنوز ندیدهای ﴿أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ (19) وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ﴾ (همانا خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید، اگر بخواهد شما را می برد و آفریدگاری تازه میآورد (19) و این برای خدا سخت نیست.) دربارهی این آیه برخی گفتهاند: قدرت خداوند را در برانگیختن انسان پس از مرگ ثابت میکند و برخی گفتهاند: تهدیدی برای انسان گمراه است که به هدایت خویش بازگردد.
آیهی زیر نمود صحنهای عجیب از صحنههای قیامت است که خداوند پیش از لطف خود آن را می آورد:
﴿وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ﴾ (و همگى در برابر خدا ظاهر میشوند، پس ناتوانان به گردنكشان میگويند: ما پيروان شما بوديم. آيا چيزى از عذاب خدا را از ما دور میكنيد؟ میگويند: اگر خدا ما را هدايت كرده بود قطعا شما را هدايت میکرديم. چه بى تابى كنيم چه صبر نماييم براى ما يكسان است. ما را راه گريزى نيست.) حقیقت این است که این آیات نمود صحنهای شگفت انگیز و مهم از صحنههای روز قیامت است که خداوند به ما لطف میکند و پیش از آنکه قیامت را بیاورد آن را برای ما آورده است. یعنی هر کاری که انسان آن را انجام میدهد در پیش چشمان او چون فیلمی سرنوشت این کار را نشان میدهد. وقتی مشغول تدریس بودیم دانش آموزان را به یکی از دبیرستانها بردند و فیلمهای مستندی از آثار اعتیاد به آنان نشان دادند. دانش آموزان انسانی را دیدند که ریههایش باز شده بود و سرطان به دلیل اعتیاد در ریههایش رشد کرده بود... این کسی که اعتیاد دارد نتایج اعتیاد را به او نشان میدهیم. این به عنوان نمونه بود. خداوند متعال پیش از آنکه این صحنه بیاید، در موقعیتهایی که مردم امروز در آن قرار دارند آن را پیش از رخ دادن میآورد تا ما زودتر عبرت بگیریم و مراقب خودمان باشیم.
﴿وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا﴾ تمام مخلوقات، کوچک، بزرگ، قوی، ضعیف، سالم، بیمار، والا مقام و پایین مقام... ﴿وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا﴾ (و همگى در برابر خدا ظاهر میشوند، پس ناتوانان به گردنكشان میگويند: ما پيروان شما بوديم) ناتوانان میگویند: ما از شما تقلید کردیم، ما در باورهایتان از شما پیروی کردیم، در مذهب، در اندیشهها، در سبک زندگی، در عادات، در رسوم، در مراسم و در همه چیز از شما پیروی کردیم... ﴿إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ﴾ (ما پيروان شما بوديم آيا چيزى از عذاب خدا را از ما دور میكنيد؟) آتش جهنم جایگاه آنان است... کسانی که از آنان پیروی کردهاند کجایند؟ بیایید ما در دنیا از شما پیروی کردهایم. ما ناتوان بودیم. کجایید شما؟ ما را از این هلاکت گاه نجات دهید... ﴿وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ﴾ (و همگى در برابر خدا ظاهر میشوند، پس ناتوانان به گردنكشان میگويند: ما پيروان شما بوديم. آيا چيزى از عذاب خدا را از ما دور میكنيد؟ میگويند: اگر خدا ما را هدايت كرده بود قطعا شما را هدايت میکرديم.) ما مانند شما گمراه بودیم. اگر ما هدایت یافته بودیم شما را هدایت میکردیم. ما گمراه بودیم و گمراه کردیم. ﴿لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ﴾ (اگر خدا ما را هدايت كرده بود قطعا شما را هدايت میکرديم چه بى تابى كنيم چه صبر نماييم براى ما يكسان است ما را راه گريزى نيست.) در حقیقت این آیه دقیق است اما این ناتوانان را چه کسی ناتوان کرده است؟ اگر خداوند آنان را ناتوان ساخته است و همراه آنان توانمندان را قرار داده پس آنان به اینان ستم کردهاند و اینان از آنان پیروی کردهاند. یا آنان اینان را وادار به انجام خواستههایشان کردهاند. این ناتوانان چرا محاسبه میشوند؟ و چگونه محاسبه میشوند؟ این پرسش را این هفته پاسخ نمیدهم و در هفتهی آینده پاسخ خواهم گفت. ﴿وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا﴾ ( و همگى در برابر خدا ظاهر میشوند، پس ناتوانان به گردنكشان میگويند) بهتر است بگویم معنای ناتوان چیست؟ ناتوان کیست؟ کسی که نیرویی ندارد؟ کسی که مقام و جایگاهی ندارد؟ اگر معنای ضعیف را بدانید مشکل حل میشود. معمای این آیه زمانی حل میشود که معنای ناتوان را بدانید یا آن را تعریف کنید. آیا خداوند آن را آفریده یا انسان؟ قوی کیست و ناتوان کیست؟ ناتوانی چیست؟ دلایل ناتوانی چیست؟ آیا اکتسابی است یا فطری؟
﴿وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا﴾ (و همگى در برابر خدا ظاهر میشوند، پس ناتوانان به گردنكشان میگويند) مغرور شدند ﴿إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِيصٍ﴾ (ما پيروان شما بوديم. آيا چيزى از عذاب خدا را از ما دور میكنيد؟ میگويند: اگر خدا ما را هدايت كرده بود قطعا شما را هدايت میکرديم. چه بى تابى كنيم چه صبر نماييم براى ما يكسان است. ما را راه گريزى نيست.) و شیطان آمد. شیطان آمد تا برای انسانهای گمراهی که آنان را گمراه کرده پند توحید دهد. پس از آن که در دنیا آنان را وسوسه کرده است اکنون به آنان پند میهد...
﴿ وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِي مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾
﴿ و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان میگويد در حقيقت خدا به شما وعده داد وعدهی راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد، پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد. من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد. من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريک میدانستيد كافرم. آرى ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت. ﴾